آقایان مسئول؛ تورم و بیکاری پدیده زندگی مجردی را پر و بال داده است!

مرور آمار‌های اقتصادی و تطبیق آن با آمار طلاق نیز نشان می‌دهد که آمار طلاق با تناسب معناداری با تورم و بیکاری رشد کرده است. این در حالیست که بر اساس آمار ثبت احوال کشور در ۴ ماه نخست امسال و تا ابتدای مردادماه ، در کل کشور ۱۹۹ هزار و ۷۲۷ مورد ازدواج و ۶۵ هزار و ۳۵۵ مورد طلاق به ثبت رسیده است.

به گزارش پیامدنیوز، نرگس خانعلی زاده در ضمیمه خانواده امروز روزنامه اطلاعات نوشت: به نظر می‌رسد که چندان هم نیازی به اعداد و ارقام نیست! این واقعیت که تعداد ازدواج‌ها به نسبت سال‌های گذشته کمتر شده، موضوعی است که با در نظر گرفتن شرایط فعلی جامعه، زیاد هم دور از ذهن نیست و نیاز به پیش کشیدن آمارها ندارد، اما به هر حال، بررسی‌های آماری ازدواج و طلاق در سال گذشته و در چهار ماه سال جاری، می‌تواند چشم‌اندازی از آنچه که قرار است به واسطه جوانان جامعه رقم بخورد را نشان‌مان بدهد؛ جوانانی که به سختی ازدواج می‌کنند، اما گاهی از پس آن بر نمی‌آیند؛ آن‌وقت است که یک عدد به عددهای طلاق در سال اضافه می‌شود.

در نهایت، آنچه که از خواندن و بررسی این آمارها لازم است دستگیرمان شود، آگاه‌ ساختن جوان‌ها برای یک انتخاب درست و مهیا کردن شرایط برای ادامه زندگی مشترک است! آن‌وقت است که دو نمودار ازدواج و طلاق، سمت و سویی کاملا مخالف نسبت به هم خواهند داشت؛ یکی کاملا صعودی و دیگری سیری نزولی!

از آمار بگو

بر اساس آمار ثبت احوال کشور در ۴ ماه نخست امسال و تا ابتدای مردادماه ، در کل کشور ۱۹۹ هزار و ۷۲۷ مورد ازدواج و ۶۵ هزار و ۳۵۵ مورد طلاق به ثبت رسیده است.

آماری که در نگاه اول، ظاهر قابل قبول و حتی خوشحال‌کننده‌ای دارد اما کارشناسان معتقدند که تعداد طلاق ثبت‌شده، بیشتر از آن چیزی است که بتواند خوشحالیمان را حفظ کند. طلاقی که بیشترین آمار آن، به استان تهران و با ثبت ۱۰ هزار و ۷۶۹ مورد تعلق دارد. البته که استان تهران در آمار ازدواج هم صدرنشین و جایگاه اول هردو رتبه را به خودش اختصاص داده است. علاوه بر این، در آمار به دست آمده از دوازده استان کشور، از هر دو ازدواج، یکی از آن‌ها منجر به طلاق شده است که موضوع بسیار نگران‌کننده‌ای به نظر می‌رسد؛ موضوعی که نیاز به رسیدگی‌های جدی‌تر از وضع فعلی دارد.

چرا جدایی؟ چرا طلاق؟

اینطور که کارشناسان می‌گویند، کمرنگ شدن مسائل اعتقادی در زندگی، عادی‌سازی روابط نادرست و خارج از چارچوب، پا گذاشتن بر خط قرمزهای جامعه و خانواده و …از دلایل طلاق هستند.

تجربه نشان داده است که اگر فرد به اعتقادات و دیدگاه خود پایبند باشد، می‌تواند جلو بسیاری از مسائل را بگیرد و مانع برهم خوردن بنیان خانواده شود.

می‌تواند نظر و ارزش‌های خود را در کمال احترام بیان کند و اجازه خارج شدن زندگی‌اش از چارچوب‌های اعتقادی‌اش را ندهد، اما اگر خودش هم خیلی اعتقادی به چارچوب‌ها نداشته باشد، طبیعی است که با مشکلات متعددی روبرو خواهد شد.

البته که در این میان، نمی‌توان از مسائل اقتصادی، فرهنگی، عدم رسیدن بلوغ اجتماعی و فکری افراد هنگام ازدواج، نداشتن سواد زندگی  و… هم چشم‌پوشی کرد؛ مسائلی که در ظاهر با اهمیت به نظر نمی‌رسند اما تجربه نشان داده است که می‌توانند عامل تاثیرگذاری برای افزایش طلاق در کشور باشند.

جهان‌بینی مشترک

فقط در لابه‌لای رنگ‌ها و غذاها و تفریحات و … به دنبال گزینه‌های مشترک نباشید که این نوع از طرز تفکر، سرانجام خوشی ندارد. آنچه که می‌تواند با قدرت تمام، دو نفر با فرهنگ‌های مختلف و خانواده‌های مختلف را در کنار همدیگر نگه دارد که یک عدد به ارقام طلاق‌های سال اضافه نکنند، جهان‌بینی مشترکی است که می‌توانند داشته باشند. یعنی چه؟ یعنی وقتی دو نفر جهان‌بینی مشترکی داشته باشند، به طور ناخواسته، ارزش‌هایشان هم شبیه به هم است و در برابر ناهنجاری‌های احتمالی در زندگیشان، ایستادگی خواهند کرد.

اقتصاد اینجا، اقتصاد آنجا، اقتصاد همه‌جا

بدیهی است که فارغ از مسائل فرهنگی اجتماعی و نقاط ضعفی که در شخصیت افراد در دوران پس از ازدواج وجود دارد، مسائل اقتصادی و فشار روز افزون آنها به خانواده‌ها هم تاثیر چشمگیری از آمار طلاق داشته است؛ چنانکه مرور آمارهای اقتصادی و تطبیق آن با آمار طلاق نیز نشان می‌دهد که آمار طلاق با تناسب معناداری با تورم و بیکاری رشد کرده است.

مشاهده میدانی ما نشان می‌دهد که دو عامل بیکاری و تناسب نداشتن میزان حقوق و مخارج، از مهمترین علل اقتصادی بر هم خوردن زندگی جوانان در سال‌های اول ازدواج بوده است؛ موضوعی که نیاز به راه‌حل‌های ریشه‌ای و اساسی‌تر نسبت به افزایش وام و تسهیلات خرد و بزرگ دارد.

ثبات ازدواج دانشجویی

شاید برایتان جالب باشد که از میان همه این اعداد و ارقام، ازدواج‌های دانشجویی، سهم قابل قبولی داشته‌اند؛ چنانکه طبق تازه‌ترین اخبار، فقط ۵ درصد ازدواج‌های دانشجویی در ۱۰ سال اخیر به طلاق منجر شده است. موضوعی که نشاندهنده پایداری ازدواج‌های دانشجویی نسبت به ازدواج‌های عادی است.

تجربه‌های متفاوت از ازدواج‌های دانشجویی، بر این موضوع تاکید دارد که آشنایی این جوانان در دورانی که هرکدام از آنها وضع اقتصادی بسیار معمولی دارند، به علاوه اشتراکاتی که از همان ابتدا و در رشته تحصیلی و گاهی هدف‌های مشترک در انجمن‌های دانشجویی داشته‌اند، در بروز این پایداری بی‌تاثیر نبوده است.

در واقع آنها خوب و بد همدیگر را در زمانی که نمی‌توانستند چیزی غیر از خود واقعی‌شان را به نمایش بگذارند دیده‌اند و طبیعتا قرار نیست با جنبه‌های ضعیف‌تر از آنچه که به آن آگاه هستند روبرو شوند و همین برگ برنده آنهاست.

مطالب مرتبط
ارسال نظر

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.