ماجرای احضار روح صادق هدایت توسط نویسنده مشهور
الناز نجفی معمار، نویسنده و پژوهشگر مناظر فرهنگی ایران که مهمان «اکنون» بود در این برنامه عنوان کرد که یک شهروند انگلیسی حتما باید در مدارج خوبی از سواد باشد که با شکسپیر ارتباط برقرار کند ولی حتی لازم نیست که یک ایرانی باسواد باشد تا از شعرهای حافظ لذت ببرد.

به گزارش پیامد نیوز، در نوزدهمین قسمت از برنامه «اکنون» که با اجرای سروش صحت پخش می شود، الناز نجفی معمار، نویسنده و پژوهشگر مناظر فرهنگی ایران مهمان بود.
در ابتدای این برنامه سروش صحت با ذکره خاطره ای از دوران نوجوانی خود گفت: وقتی نوجوان بودم به خاطر ابروها و لبهایم به من توجه منفی میشد یکبار از مادرم پرسیدم که من خیلی زشتم؟ مادرم سکوت طولانی کرد، خیلی فکر کرد و بالاخره گفت ولی بانمکی! یعنی بعضی چیزها زیبا نیستند اما با نمک هستند که الناز نجفی هم گفت برعکس این موضوع هم وجود دارد بعضی چیزها بسیار زیبا هستند اما نمک ندارند!
صحت در بخش دیگر از این برنامه به خاطرهای از نجف دریابندری اشاره و عنوان کرد: در کتابی که با نجف دریباندری مصاحبه شده یک چیز بانمکی وجود دارد، یک جا مصاحبهشونده به ایشان میگوید داش آکل یعنی چه و ایشان میگویند تلفظ درست آن داش آکل است. چون او داش آقا کچل بوده که مخفف آن بعد داش آکل شده است. البته یک بار هم صادق هدایت به من گفت تلفظ درستش همان داش آکل است. در همان جا مصاحبهشونده میگوید مگر شما آقای هدایت را دیدهاید!؟ او میگوید نخیر بلکه یک بار در جلسه احضار روح حضور داشتیم که روح آقای هدایت را احضار کردیم و در آنجا من همین سوال را از او پرسیدم و او گفت داش آکل درست است.
نجفی در بخشی دیگر از این گفتگو با اشاره به مهاجرت ایرانی ها بیان کرد: بیش از یک دهه است که جمعیتی از ایران به خارج از کشور مهاجرت کردهاند یعنی آماری در حدود ۱۰ درصد جمعیت ایران که آمار قابل توجهی است! این البته تنها موج مهاجرت نیست ما در ادوار مختلف موج مهاجرت را داشتهایم. هر زمانی که اوضاع سخت شده و ایرانیها احساس تنگنا، تحقیرشدگی و فشار اقتصادی کردهاند و احساس کردهاند نمیتوانند ارتباط برقرار کنند مهاجرت کردهاند چون برقراری ارتباط برای ایرانیها مثل هواست. ایرانیها در هر زمانی به مهمترین جای جهان مهاجرت کردهاند درواقع این خصلت جهان وطنی در آنها وجود دارد و خودشان را دست کم نمیگیرند و همواره به بهترین جای جهان مهاجرت میکنند نکته مهم دیگر این است که ایرانیها در کجایی که میروند روی تفاوتهای فرهنگی پافشاری نمیکنند سعی میکنند در جامعه میزبان حل شوند، در هرم منزلتی جامعه میزبان جای خوبی پیدا کنند و هویت فرهنگی خود را حفظ کنند که این خیلی کار عجیبی است. درواقع آنها تعلقات خود را هزار سال حفظ میکنند.
این پژوهشگر مطرح کرد: ایرانیها همیشه با سراسر جهان تعامل کردهاند و رد پایشان وجود دارد این موضوع فرهنگ ایرانی را خیلی سیال کردهاست یعنی ما برای اینکه موجودیت فرهنگی خودمان را حفظ کنیم وابسته به مظاهر و مکان نیستیم ای بسا که وقتی که از ایران میرویم گاهی تعلق خاطرمان بیشتر میشود یعنی هرچه حجاب میشده کنار میرود و انگار تازه درک میکنیم که فرهنگ ایرانی چه مزیتهایی داشته است.
نجفی همچنین تاکید کرد: ایرانی بودن در خیلی چیزها نمود پیدا میکند و ما خیلی وقتها از این وحدت نمیتوانیم درک واضحی داشته باشیم اما در برخی بزنگاهها متوجه میشویم که ما چقدر شبیه هم هستیم! مثلا میبینیم چیزهای مشابهی ذوق ما را برمیانگیزاند مثلا یک شهروند انگلیسی حتما باید در مدارج خوبی از سواد باشد که با شکسپیر ارتباط برقرار کند ولی حتی لازم نیست که یک ایرانی باسواد باشد تا از شعرهای حافظ لذت ببرد این خیلی عجیب است مرحوم محیط طباطبایی تعریف میکرد که یکبار به گیلان سفر کرده بود و در قهوهخانهای استراحت میکرد که یکباره حاضران در قهوه خانه یک دیوان حافظ آوردند و گفتند شما سواد دارید و میشود این را برای ما بخوانید؟ با لهجه و گویش کاملا گیلکی صحبت می کردند به آنها گفتم من میخوانم ولی آیا شما متوجه میشوید؟ آنها با لهجه گیلانی گفتند ما فارسی نمیفهمیم ولی متوجه شعرهای حافظ میشویم درواقع این معجزه ذوق ایرانی است.
در بخشی دیگر از این گفتگو سروش صحت پرسید چرا اصلا توریستها باید به ایران بیابند؟ که الناز نجفی گفت: به نظرم ما گاهی یادمان میرود که توریستها به خاطر چه به ایران میآیند. آنها وقتی به کشور خود بازمیگردند خیلیها میگویند «ایرانیها» برای ما جالب هستند. وقتی به این موضوع دقت میکنیم میبینیم این همان چیزی است که باید به آن توجه کنیم و اتفاقا همان چیزی است که ما به آن توجه نمیکنیم.
منبع: اطلاعاتآنلاین