پلتفرمها رفتار و تصمیم کاربران را نیز شکل میدهند
سلطهگری مدرن زیر نقاب تکنولوژی و نوآوری، آنها مالک هیچ چیز نیستند، اما همه چیز از آنِ آنهاست.

به گزارش پیامدنیوز، در قرون وسطی، زمین و شمشیر دو نماد اصلی قدرت بودند. اربابان فئودال، مالک زمین بودند و رعایا، تنها به شرط وفاداری و پرداخت بهره، میتوانستند در آن زمین زندگی کنند، بکارند، برداشت کنند و نفس بکشند. حالا قرنها گذشته، خاک جای خود را به «داده» داده و شمشیر با الگوریتم جایگزین شده است. اما ساختار؟ هنوز همان است.
پدیدهای که بسیاری از اقتصاددانان آن را «نئوفئودالیسم دیجیتال» مینامند، امروز در بستر پلتفرمهایی مانند دیجیکالا، اسنپ، علیبابا و دیگر غولهای اقتصاد دیجیتال بهوضوح قابل مشاهده است. در نگاه اول، این پلتفرمها نماد نوآوری، تکنولوژی، اشتغالزایی و سهولت در زندگی شهریاند. اما اگر کمی دقیقتر نگاه کنیم، لایههای زیرین، داستان متفاوتی را روایت میکنند؛ داستانی از تمرکز قدرت، وابستگی کامل کاربران و شکلگیری طبقهای جدید از «اربابان دیجیتال».
پلتفرم؛ بازار یا سلطهگر؟
اقتصاد پلتفرمها بر ایده سادهای بنا شده: ایجاد یک فضای دیجیتال که عرضهکنندگان و مصرفکنندگان را به هم متصل میکند. اسنپ، راننده را به مسافر وصل میکند. دیجیکالا، فروشنده را به خریدار. در نگاه نخست، این فقط تسهیلگریست؛ یک مدل اقتصادی کارآمد و نوآورانه.
اما قدرت واقعی در این است که پلتفرمها، خود مالک چیزی نیستند، نه خودرو دارند، نه کالا، نه انبار. اما همهچیز از آنِ آنهاست.در این ساختار، کارگر (مثلاً راننده یا فروشنده) صاحب ابزار کار خود هست اما کنترل بر بازار، قیمتگذاری، مشتری، امتیازدهی و حتی حق دیدهشدن، در دستان پلتفرم است. درست مانند فئودالی که به دهقانان اجازه کشت میدهد اما سهم بزرگی از محصول را برای خود برمیدارد.
وابستگی به جای مالکیت
اگر در گذشته رعیت برای زنده ماندن به زمین ارباب وابسته بود، امروز هزاران راننده، فروشنده، مترجم، فریلنسر و تولیدکننده محتوای دیجیتال، برای دیدهشدن و کسب درآمد، به پلتفرمهایی وابستهاند که نه آنها را بهعنوان کارمند به رسمیت میشناسند و نه به آنها اختیار تعیین شرایط کاری میدهند.در این اقتصاد، هیچکس استخدام نمیشود اما همه باید کار کنند. حقوق پایهای وجود ندارد اما امتیاز پایین میتواند حذف کامل از سیستم را رقم بزند. قوانین پلتفرمها شفاف نیستند اما همه باید بیقید و شرط از آنها تبعیت کنند. اینجا جایی است که آزادی دیجیتال، بهشکلی عجیب، به نوعی اسارت بدل میشود.
از تمرکز تا انحصار
پلتفرمها، بهواسطه ساختار خود، تمایل شدیدی به «انباشت قدرت» دارند. هرچه کاربر بیشتر، داده بیشتر؛ هرچه داده بیشتر، قدرت الگوریتم بیشتر؛ و هرچه الگوریتم قویتر، جذب سرمایه بیشتر. درنهایت، یک یا دو پلتفرم در هر حوزه، تمام بازی را میبلعند. دیجیکالا دیگر فقط یک فروشگاه نیست؛ زیرساختی است برای توزیع، بانک اطلاعاتی رفتار مصرفی مردم، بازوی تبلیغاتی برندها و ابزار سنجش بازار.
اسنپ و تپسی دیگر صرفاً تاکسی اینترنتی نیستند؛ اپلیکیشنی هستند که از غذا و دارو تا خدمات پزشکی را در خانه شما میآورند. آنها علاوه بر اینکه عرضه را کنترل میکنند، «تصمیم» شما را نیز شکل میدهند.در چنین ساختاری، انحصار خاموش اتفاق میافتد: انتخابهای ما، محدود به چیزهایی میشود که در پلتفرم قابل نمایشاندو آنچه دیده نمیشود، عملاً وجود ندارد.
طبقه جدید؛ کارگرانی بیصدا
پلتفرمها معمولاً با شعارهایی از جنس «خوداشتغالی»، «استقلال مالی» یا «کار در هر زمان» کاربران خود را جذب میکنند اما در عمل، بسیاری از کاربران، بهویژه رانندگان تاکسی اینترنتی یا فروشندگان خرد آنلاین، در شرایطی کار میکنند که ساعات زیاد، درآمد ناپایدار و عدم برخورداری از مزایای بیمهای یا حمایتی، زندگیشان را در مرز فرسودگی نگه میدارد.
این طبقه جدید، نه کارگر رسمیست و نه کارآفرین؛ نه قدرت چانهزنی دارد، نه صدایی برای اعتراض. هر اعتراض کوچک، بهسادگی با حذف از سیستم پاسخ داده میشود. در دنیای نئوفئودالی دیجیتال، «بایکوت شدن» نه در میدان شهر، بلکه در سطرهای کد اتفاق میافتد.
چه میتوان کرد؟
انتقاد از پلتفرمها، بهمعنای نفی تکنولوژی یا انکار نوآوری نیست. پلتفرمها بخش جداییناپذیر آینده اقتصادی جهاناند. اما این آینده، تنها در صورتی انسانی خواهد بود که ساختار آن بازتعریف شود. پیشنهادهایی چون شفافسازی الگوریتمها، قوانین حمایتی برای کاربران مستقل، مالیاتستانی منصفانه از پلتفرمها و امکان چانهزنی جمعی برای کاربران، تنها بخشی از راهحلهاست. ما نیاز داریم میان آزادی و امنیت، انعطاف و عدالت، سرعت و انصاف، توازن ایجاد کنیم.
واپسین واژه
امروز، مالکیت زمین شاید معنای خود را از دست داده باشد، اما مالکیت «دسترسی» همچنان قدرت میآفریند. آنکه درگاه دارد، دروازه را کنترل میکند و آنکه دروازه را در اختیار دارد، حق عبور و مرور میدهد یا نمیدهد. اقتصاد پلتفرمها، اگر بدون نقد و تنظیمگری رشد کند، ممکن است همان مسیر دیرین فئودالیسم را تکرار کند؛ با چهرهای مدرن، با ظاهری جذاب و با قدرتی خزنده. و ما، رعیتهای خوشپوش قرن ۲۱، شاید در روزگاری زندگی کنیم که آزادی، در ظاهر لمسپذیرتر از همیشه است اما در عمق، به شکلی تازه، از ما دریغ شده است.
منبع: هفت صبح