موشکهای ایرانی چگونه گنبد آهنین اسرائیل را دور زدند؟
حمله موشکی ایران نشان داد که میتوان با موشکهای کروز و هایپرسونیک و حملات زنبوری هر سیستم پدافند موشکی را در هم شکست.
به گزارش پیامدنیوز، خبرآنلاین در مطلبی نوشت: موشکها به لطف سرعت بالا و عدم نیاز به هدایت خلبان به راهبردیترین سلاح در زرادخانه کشورها تبدیل شدهاند و حتی در دنیای امروز هم با وجود جنگندههای متنوع و پنهانکار و پهپادهای نسبتاً ارزانقیمت، این جایگاه استراتژیک را حفظ کردهاند.
همانطور که طراحان موشکی طی ۸۰ سال اخیر توانستهاند سرعت و برد و دقت موشکها را ارتقا دهند، دانشمندان دفاعی نیز تدابیر متنوعی برای دفاع در برابر موشکهای مختلف ابداع کردهاند که عمده آنها، حاصل جنگ سرد و رقابت تسلیحاتی بین دو ابرقدرت آمریکا و شوروی است. آنچه در ادامه میخوانید، راهحلهای عملیاتی است که بدون خرابکاری در تجهیزات پدافند حریف، عملیات جاسوسی و مانند آنها اتفاق میافتد.
همانطور که در گزارش «موشکهای بالستیک، کروز و هایپرسونیک چه تفاوتی با هم دارند» اشاره شد، مسیر پرواز موشک بالستیک از همان ابتدا مشخص است و پس از رسیدن موشک به اوج و خاموش شدن موتور، دیگر نمیتوان مسیر آن را تغییر داد. نخستین سامانههای پدافند ضدموشکی بر همین اساس تدوین شد.
در این سامانهها، آرایه گستردهای از رادارها که در سراسر مرزها و حتی نواحی برونمرزی مستقر شدهاند، آسمان کشورهای متخاصم را زیر نظر میگیرند. وقتی موشک به پرواز درمیآید و کمی ارتفاع میگیرد، در رادارها ثبت میشود و با بررسی تصاویر چند رادار (دستکم ۳ رادار) میتوان سرعت و مسیر حرکت موشک را تعیین کرد. بر اساس این اطلاعات میتوان مسیر کلی پرواز موشک و هدف احتمالی را تشخیص داد.
بااینحال به خاطر سرعت بالای موشکها در خارج جو زمین و نبود فناوری مناسب، رهگیری موشکها در میانه مسیر و نابودی آنها تا سالها امکانپذیر نبود. در اواخر جنگ سرد که سیستمهایی مانند پاتریوت در آمریکا توانستند عملکرد خوبی در رهگیری و نابودی موشکها به نمایش بگذارند، دانشمندان شوروی با ترفندی جالب از این سیستم عبور کردند. موشکهای بالستیک قارهپیمای شوروی به مکانیسمی مجهز شدند که وقتی در اوج مسیر سوخت موتور به پایان میرسید، مرحله آخر موشک را به دوران درمیآورد و کلاهکها را در مدار جدیدی به سوی زمین پرتاب میکرد. بدین ترتیب تمام اطلاعات رهگیری موشک از زمان پرتاب تا آن لحظه، ارزش خود را از دست میداد و سیستم پدافند دوباره میبایست رهگیری جدید انجام میداد.
امروزه به لطف پیشرفت فناوری، تصویربرداری پیوسته ماهوارههای جاسوسی و حتی تجاری، پردازش بسیار سریع اطلاعات با رایانهها و ابررایانهها، افزایش سرعت و برد موشکهای زمین به هوا (SAM) و سیستمهای پیشرفته هدایتپذیر، توان سیستمهای پدافندی بهمراتب ارتقا یافته و زمان لازم برای واکنش نیز کاهش یافته است، اما سیستمهای مانورپذیری که حتی روی کلاهکها نصب میشوند، با تکیه بر حسگرها و دستورالعملهای خاصی که برایشان طراحی شده، میتوانند با مانوری کوچک از کنار موشکهای پدافند بگذرند. به همین دلیل است که عمده سیستمهای پدافند ضدموشکی وقتی فعال میشوند، چند فروند موشک شلیک میکنند تا حداقل یکی از آنها عمل کند.
موشکهای کروز برخلاف موشکهای بالستیک، رفتاری شبیه هواپیما دارند و اساس عملکردشان، غافلگیری است؛ به همین دلیل است که در ارتفاع پایین و زیر سطح آشکارسازی رادار پرواز میکنند و اگر سامانهای آنها را تشخیص داد، توانایی خاصی برای دفاع از خود ندارند و حتی با توپ ضدهوایی هم میتوان آنها را ساقط کرد.
هر سیستم پدافندی هرقدر که پیشرفته باشد، به زمانی چنددقیقهای برای گردآوری اطلاعات، پردازش داده و بهترین واکنش نیاز دارد؛ بنابراین هرچه سرعت موشک بیشتر باشد، شانس سیستم پدافند برای واکنش مؤثر کاهش مییابد.
موشکهای هایپرسونیک که سرعتی بالاتر از ۶٫۵ کیلومتر بر ثانیه دارند، میتوانند بهراحتی از سد پدافندهای قدیمی بگذرند؛ اما برای مقابله با سیستمهای جدید پدافندی نهتنها به سرعت بالاتر که به مانورپذیری هم نیاز دارند.
اگر موشکهای بالستیک هایپرسونیک هنگام ورود به جو زمین سرعت خیلی بالایی داشته باشند، اصطکاک شدید با جو پیدا میکنند و سوپ داغی از ذرات یونیزه جو را در اطراف خود ایجاد میکنند که به آن پلاسما گفته میشود. این همان اتفاقی است که فضانوردان در کپسولهای فضایی هنگام ورود به جو تجربه میکنند و طی آن، ارتباط رادیوییشان با زمین قطع میشود. آزمایشها نشان داده است که ارتباط راداری نیز با کپسول فضایی قطع میشود؛ بنابراین اگر سرعت موشک خیلی زیاد باشد، رادار نمیتواند ورود آن را به جو تشخیص دهد و پوشش پلاسمایی داغ اطراف موشک همانند پوشش پنهانکار، موشک را از دید رادار پنهان میکند.
اما آیا سیستمهای پدافندی در برابر موشکهای کروز هایپرسونیک هم حرفی برای گفتن خواهند داشت؟ هدایت موشک در سرعتهای هایپرسونیک کار بسیار سختی است، زیرا نیروهای آیرودینامیکی نیرومندی بر موشک تأثیر میگذارند و کمتر اشتباهی به متلاشی شدن موشک منتهی خواهد شد. آزمایشهای نهچندان موفق چین و آمریکا روی گلایدرهای هایپرسونیک که مثل شاتلهای فضایی با سرعت بیش از ۲۰ ماخ وارد جو میشوند و بدون موتور به پرواز گلایدری تا هدف ادامه میدهند، این مشکل را بهوضوح نشان میدهد.
آمریکا، چین و روسیه سالها است که روی موشکهای مانورپذیری با سرعت هایپرسونیک آزمایش میکنند و موتورهای مختلفی مانند سوخت جامد یا اسکرمجت را امتحان کردهاند. تنها کشور روسیه است که موشک مانورپذیر هایپرسونیک خود را رسماً معرفی کرده و در جنگ اوکراین از آن استفاده کرده است.
موشکهای کروز هایپرسونیک تا فاصله نزدیکی از هدف زیر سطح آشکارسازی رادار پرواز میکنند و فقط زمانی اوج میگیرند که در فاصله نزدیکی از هدف قرار داشته باشند. بدین ترتیب، سیستم پدافند فرصت کافی برای تشخیص مسیر و پاسخ مناسب را در اختیار نخواهد داشت و هدف، نابود خواهد شد. البته این صحبتها فعلاً در حد نظری است ولی با توجه به ادعای نیروهای اوکراین در سرنگون کردن چند فروند موشک هایپرسونیک روسی و ادعای متناقض طرف روس، میتوان گفت که دستکم در سرعتهای پایین هایپرسونیک، سیستمهای پیشرفته پدافند میتوانند موشکهای هایپرسونیک را متوقف کنند.
تمام سیستمهای پدافندی و محافظی که در حال حاضر عملیاتی شدهاند، نقطهضعف مشترکی دارند و آن، حملات زنبوری است؛ یعنی تعداد زیادی موشک، همزمان از جهتهای مختلف به هدف واحدی حمله کنند. وقتی تعداد موشکها از حد مشخصی فراتر برود، هیچ سیستمی نمیتواند همه اهداف را رهگیری و منهدم کند؛ درنتیجه تعدادی از موشکها از سد پدافند میگذرند و به هدف برخورد میکنند.
از سوی دیگر میبایست توجه داشت که فناوری موشکی بسیار گران است و ذخایر موشکی سیستمهای پدافندی، محدود. ازآنجاییکه برای ساقط کردن هر موشک مهاجم بیش از ۱ موشک پدافند شلیک میشود، کافی است تعداد موشکهای مهاجم بیشتر از ذخایر موشکهای پدافند باشد! عملیات حماس در ۷ اکتبر و عملیات «وعده صادق» در شامگاه ۲۵ فروردین نشان داد که سیستم گنبد آهنین و فلاخن داوود نیز در برابر چنین حملاتی آسیبپذیر است.