حواشی اظهارات جنجالی فاطمه مهاجرانی با یک یک قلب پرحاشیه!

دولت پزشکیان این روزها تنها چیزی که کم ندارد، حاشیه است. حالا نوبت به سخنگو رسیده‌‌. فاطمه مهاجرانی، ۵۴‌ساله و متولد مرداد ۱۳۴۹ در اراک، فامیل دور عطاءالله مهاجرانی (وزیر فرهنگ دولت خاتمی) است. او که پیش از انتخابات ریاست‌جمهوری سال گذشته ناشناخته بود، با سخنرانی آتشین در میتینگ تبلیغاتی مسعود پزشکیان در اراک، ناگهان به کانون سیاست وارد شد. این سخنرانی جنجالی نه‌تنها او را «سیاسی» کرد، بلکه به سکوی پرتابی برای انتصاب به سمت سخنگوی دولت بدل شد.

به گزارش پیامدنیوز، هفت صبح در مطلبی نوشت: پیش‌تر، مهاجرانی چهره‌ای کم‌رنگ در عرصه عمومی بود و کمتر کسی با او آشنایی داشت. اما هیاهوی انتخاباتی، تریبون اراک و لحن تندش، مسیر زندگی سیاسی‌اش را دگرگون ساخت. این رویداد، نقطه عطفی بود که از یک فرد محلی، نمادی از حضور زنان در قدرت اجرایی ساخت. در واقع، تمام آورده‌های سیاسی مهاجرانی، از شهرت تا مسئولیت، به همان لحظات پرشور پشت میکروفن در جمع هواداران پزشکیان بازمی‌گردد.

حالا فاطمه مهاجرانی به عنوان اولین زن سخنگوی دولت در تاریخ جمهوری اسلامی ایران، از مرداد ۱۴۰۳ وارد عرصه‌ای شده که همواره با چالش‌های رسانه‌ای، سیاسی و اجتماعی همراه بوده است. انتصاب او توسط مسعود پزشکیان، رئیس‌جمهور، نمادی از تلاش برای تنوع جنسیتی در ساختارهای حکومتی بود‌ اما عملکردش از همان ابتدا زیر ذره‌بین منتقدان قرار گرفت و اکنون برخی حرکت‌های او آنقدر حاشیه‌ساز شده که خواستار برکناری او شده‌اند.

انتقادات به فاطمه مهاجرانی عمدتا بر‌رفتارهای غیررسمی او متمرکز شده که منتقدان آن را در تضاد با جایگاه رسمی سخنگویی دولت می‌دانند. یکی از تازه‌ترین موارد، نشان دادن علامت قلب با دستانش در نشست خبری بود که به سرعت به سوژه شبکه‌های اجتماعی تبدیل شد. روزنامه خراسان در گزارشی تند، این حرکت را «ژستی برای استوری‌های اینستاگرام» توصیف و تأکید کرد که چنین رفتارهایی در فضای رسمی دولت که مردم با مسائل معیشتی مانند قیمت نان و اجاره خانه دست‌وپنجه نرم می‌کنند، جایگاهی ندارد.

این روزنامه نوشت: سخنگو در لحظه‌ای که باید ابهامات و دغدغه‌های عمومی را با اطلاعات دقیق پاسخ دهد، پیام فاقد محتوا مخابره می‌کند.این انتقاد، درخواست فوری برای تغییر سخنگو یا بازآرایی تیم رسانه‌ای دولت را مطرح کرد و آن را خطای نشانه‌شناختی در ارتباطات حکمرانی نامید.

البته دایره این انتقاد تنها به یک حرکت نشان دادن قلب با دست محدود نمی‌شود. منتقدان، مهاجرانی را به حاشیه‌سازی دیگری هم متهم کرده‌اند. برای مثال در نشست خبری مهرماه ۱۴۰۴، حال او بد و نشست قطع شد که این موضوع به عنوان نشانه‌ای از عدم آمادگی جسمانی یا فشار کار تفسیر شد. هر‌چند ‌ مهاجرانی هم عذرخواهی کرد و آن را به فشار کار نسبت داد‌ اما این رویداد بهانه‌ای برای نقدهای بیشتر شد.

برخی هم عملکرد سخنگو را در قالب «سریال گاف‌ها» به بوته نقد بردند و به عدم تسلط مهاجرانی بر مسائل اشاره کردند، از جمله اظهارنظرهایی که با سیاست‌های رسمی کشور همخوانی نداشت. در مناظره جنجالی با دانشجویان در شهریور ۱۴۰۴ هم، مهاجرانی با انتقادات تند روبه‌رو شد و برخی رسانه‌ها، آن را نشانه ضعف در مدیریت گفت‌وگو دانستند.

دیگر انتقادات شامل رفتار احساساتی و غیرحرفه‌ای است و تأکید شده که چنین ویژگی‌هایی برای سخنگویی دولت مناسب نیست. همچنین، در آذر ۱۴۰۳، در جلسه با دانشجویان، مهاجرانی جلسه را ترک کرد که این رفتار به عنوان عدم تحمل نقد تفسیر شد. در مجموع، این انتقادات بر این باور استوار است که جایگاه سخنگویی نیازمند جدیت، حرفه‌ای‌گری و تمرکز بر محتوای رسمی است، نه حرکات نمادین یا احساساتی که بیشتر به فضای شخصی تعلق دارد. این موج انتقادی نشان‌دهنده شکاف میان انتظارات سنتی از مقامات دولتی و رویکرد مهاجرانی است. اما برای آنکه درک درستی از موضوع داشت باید از نگاهی کلان‌تر و با در نظر گرفتن همه نکات مثبت و منفی خانم سخنگو به مسئله پرداخت.

عملکرد معکوس در تبیین افکار عمومی
در میان انبوه انتقادات، تنها نکته‌ای که می‌توان آن را معتبر دانست، مربوط به عملکرد مهاجرانی در نقش تبیین‌کننده سیاست‌های دولت است. وی به جای تنویر افکار عمومی، در برخی موارد درست عکس عمل و ابهامات بیشتری ایجاد کرده است. برجسته‌ترین مثال در مورد اظهارنظر او پیرامون ارسال پیام از سوی دونالد ترامپ برای آغاز مذاکرات هسته‌ای است.

مهاجرانی یکشنبه هفته قبل اعلام کرد که وزارت خارجه پیام‌هایی برای از سرگیری مذاکرات دریافت کرده و جزئیات را در فرصت مناسب توضیح خواهد داد. اما کمتر از ۲۴ ساعت، این اظهارات توسط اسماعیل بقایی، سخنگوی وزارت امور خارجه تکذیب شد و یک منبع آگاه تأکید کرد که چنین پیامی صحت ندارد. روزنامه هفت‌صبح در گزارشی، این تناقضات را برجسته کرد و آن را نمونه‌ای از «پراکندگی صداها» در سخنگویان دانست که بازار شایعه را گرم می‌کند.

این عملکرد معکوس، ریشه در عدم هماهنگی میان سخنگو و نهادهای مربوطه دارد. مهاجرانی در پاسخ به خبرنگاران، پیام‌های دریافتی را تأیید کرد‌ اما وال‌استریت ژورنال و دیگر رسانه‌ها گزارش دادند که این ادعاها با واقعیت همخوانی ندارد و حتی سفر مقامات ایرانی به عمان برای مذاکرات غیرمستقیم تکذیب شد. این موضوع، اعتماد عمومی را خدشه‌دار کرد، زیرا مردم نمی‌دانند کدام صدا را باور کنند.

علاوه بر این، در مسائل داخلی مانند فیلترینگ، مهاجرانی امیدواری به رفع فیلتر تلگرام و اینستاگرام داد‌ اما بعدا مسئولیت را به شورای عالی فضای مجازی واگذار کرد که این نیز نمونه‌ای از عدم پیگیری و تبیین دقیق است. این انتقادات نشان می‌دهد که سخنگو به جای اقناع جامعه، گاهی ابهامات را افزایش داده و این تنها نقطه معتبر در میان سیل انتقادات شخصی و رفتاری است. این مسئله ساختاری است و نیاز به هماهنگی بیشتر دارد، اما نقش فردی مهاجرانی در آن انکارناپذیر است.

یکی دیگر از انتقاد به فاطمه مهاجرانی، گاف‌های کلامی در لحظات حساس است. او گاهی در پاسخ به پرسش‌های کلیدی، کلمه یا جمله‌ای می‌گوید که حاشیه‌ساز شده و کل موضوع را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد و همین یک واژه، افکار عمومی را منحرف کرده و برای دولت چهاردهم دردسر می‌آفریند.

ضمن آنکه با غلبه احساسات بر رفتار او را هم مدنظر داشت؛ احساساتی بودن ذاتا حسن است و نشان‌دهنده صداقت، اما در جایگاه سخنگویی نیازمند کنترل بیشتر است. مهاجرانی گاهی تحت تأثیر عواطف، لحنی احساسی می‌گیرد که ممکن است حرفه‌ای به نظر نرسد یا پیام اصلی را تضعیف کند. تسلط بر احساسات، به او کمک می‌کند تا در شرایط پرتنش، آرام و منطقی بماند و از حاشیه‌سازی ناخواسته جلوگیری کند.

اولویت‌های کشور در میان بحران‌ها
فارغ از آنکه فاطمه مهاجرانی نخستین زن در جایگاه سخنگوی دولت است، انتظار عمومی این بود که حضور او بتواند در فضای ارتباطی دولت با جامعه، تحولی ملموس ایجاد کند. با این حال، عملکرد بیش از یک‌ساله وی نشان می‌دهد که این انتظار هنوز برآورده نشده است. اگرچه مهاجرانی تلاش کرده در حوزه‌هایی چون معیشت، دیپلماسی و مسائل اجتماعی فعال باشد‌ اما ارتباط او با افکار عمومی بیشتر واکنشی بوده تا راهبردی. در بزنگاه‌های حساس اقتصادی و سیاسی، سخنگو باید نقش آرام‌کننده و روشنگر ایفا کند، نه صرفا پاسخگو به حاشیه‌ها.

نیازمند پاسخ روشن
از منظر رسانه‌ای، دو ویژگی کلیدی برای هر سخنگو اهمیت دارد؛ رابطه حرفه‌ای با رسانه‌ها و توان بیان مؤثر پیام‌های دولت و مهاجرانی در این دو حوزه، با وجود تلاش‌های شخصی، هنوز نتوانسته اعتماد کامل خبرنگاران و تحلیلگران را جلب کند. نحوه مواجهه او با پرسش‌های انتقادی، گرچه مودبانه و آرام است‌ اما گاه فاقد شفافیت و محتوای اقناع‌کننده است. رفتار صمیمانه و خوش‌برخورد او در نشست‌های خبری قابل احترام است‌ اما در عرصه سیاست‌ورزی رسانه‌ای، این کافی نیست. رسانه‌ها بیش از لبخند، به پاسخ روشن نیاز دارند و مردم بیش از نمادگرایی، به صداقت و اطلاع‌رسانی به‌موقع.

در چنین شرایطی، بحث درباره ادامه رفتارهای مهاجرانی که تا مرز درخواست برای برکناری و تغییر سخنگوی دولت کشیده شد، تنها یک حاشیه سیاسی نیست، بلکه نشانه‌ای از نارضایتی عمومی از ضعف اطلاع‌رسانی رسمی است. در حالی که کشور با مجموعه‌ای از بحران‌های اقتصادی، دیپلماتیک و اجتماعی روبه‌روست، نحوه مدیریت پیام از سوی دولت نقشی تعیین‌کننده دارد. تمرکز برحاشیه‌هایی مانند ژست‌ها یا واکنش‌های شخصی، اگرچه بی‌اهمیت است، اما ریشه در کم‌رنگ بودن پیام‌های محتوایی دارد. وقتی روایت رسمی از مسائل کلان اقتصادی یا سیاست خارجی به‌موقع و دقیق منتشر نشود، افکار عمومی ناگزیر به سوی حواشی سوق پیدا می‌کند.

فاصله میان دولت و افکار عمومی
در نهایت باید گفت مسئله اصلی نه شخص فاطمه مهاجرانی، بلکه نظام اطلاع‌رسانی دولت است که نیاز به بازنگری اساسی دارد. حضور یک سخنگو زمانی معنا پیدا می‌کند که بتواند با انسجام تیم رسانه‌ای، سیاستی شفاف، منسجم و هماهنگ با بدنه دولت پیش ببرد. در غیر این صورت، حتی چهره‌های خوش‌بیان و خوش‌رفتار نیز در فضای پرچالش امروز به حاشیه رانده می‌شوند. مهاجرانی می‌تواند در چارچوبی اصلاح‌شده و با پشتیبانی حرفه‌ای‌تر، نقش مؤثرتری ایفا کند، اما اگر این بازنگری صورت نگیرد، فاصله میان دولت و افکار عمومی همچنان عمیق‌تر خواهد شد.

مطالب مرتبط
ارسال نظر

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.